بزرگنمایی:
از سوی واحد فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری لرستان به مناسبت گرامیداشت هفته کتاب و کتابخوانی؛ یکشنبه 29 آبان نشست تخصصی بررسی و نقد کتاب (نقطه صفر مرزی) با عنوان «خاکریز کلمات 1» با حضور سامان سپهوند رئیس حوزه هنری لرستان؛ دکتر علی نوری منتقد و استاد دانشگاه؛ محمد تقی عزیزیان نویسنده اثر و جمعی از نویسندگان برتر ادبیات پایداری لرستان در سالن جلسات حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش تمدن لر، در این نشست محمد تقی عزیزیان نویسنده اثر در خصوص ایده و نحوه تالیف اثر و دکتر علی نوری منتقد و استاد دانشگاه پیرامون نقاط قوت و ضعف؛ ویژگیهای ساختاری و مباحث فنی اثر مباحثی را بیان داشتند.
کتاب «نقطه صفر مرزی» به خاطرات رزمنده قباد اصلمرز از رزمندگان لرستانی هشت سال جنگ تحمیلی، به کوشش محمدتقی عزیزیان توسط انتشارات سوره مهر در قطع رقعی و با 240 صفحه به چاپ رسید.
سیر کتاب و خاطرات «قباد اصل مرز» چندین بخش را شامل میشود، بخش اول کتاب به خاطرات مبارزه مرحوم پدر «عباس اصلمرز» پرداخته که برهه ای از تاریخ پهلوی پدر و بخشی از تاریخ پهلوی پسر را در برمیگیرد.
در بخش دوم کتاب، خاطرات مربوط به حضور خود «قباد اصلمرز» در فعالیتهای انقلابی (گرچه در سن و سال کودکی) ذکر شده و بخش سوم کتاب خاطرات دوران دفاع مقدس را در بردارد که نقش او را در کنار روایت تاریخ سرزمینش تبیین میکند.
در بخشی از این کتاب آمده است: «چند دقیقهای از 6 صبح گذشته بود که پاتک عراق شروع شد؛ قیامتی که آن سرش ناپیدا بود. همان لحظههای اول از زمین و هوا گلوله میبارید. خمپاره 60 زوزهکشان آمد و رفت توی پیامپی خودی. یکی از بچههای روی پیامپی در دم آتش گرفت. چند دقیقه شعلهای لرزان بود و بعد از آن جزغاله شد و تکه تکه با آتش بدنش ریخت دور و بر پیامپی.
بچهها از پیاش دویدند و بدنش را به خاکها مالیدند، اما دیر شده و شهید شده بود. من و ایرج و مراد کرمی ایستاده بودیم. بغل دستمان یکی از بچههای مشهد بود. دانشجو بود و به محض تعطیلی دانشگاه به خط آمده بود. ترکش کمانه کرد و یکراست خورد به جلوی سرش و قسمتی از پیشانیاش را کند و برد. دانشجو عین مرغ سربریده دور خودش چرخ میخورد و روی خاکها بالا و پایین میپرید. من و ایرج و مراد خشکمان زده بود. زبانمان نمیچرخید».
نشست تخصصی بررسی و نقد کتاب (بی نشان) با عنوان «خاکریز کلمات 2» برگزار شد.
از سوی واحد فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری لرستان به مناسبت گرامیداشت هفته کتاب و کتابخوانی؛ دوشنبه 30 آبان نشست تخصصی بررسی و نقد کتاب (بی نشان) با عنوان «خاکریز کلمات 2» با حضور دکتر احمد کنجوری؛ سارا مهرآرا؛ و نویسندگان فرحزاد جهانگیری و نسترن دالوند و جمعی از نویسندگان برتر و فعالان حوزه تاریخ شفاهی و ادبیات پایداری لرستان برگزار شد.
در این نشست فرحزاد جهانگیری نویسنده اثر در خصوص ایده و نحوه تالیف اثر و دکتر احمد گنجوری منتقد و استاد دانشگاه و سارا مهرداد از نویسندگان لرستانی؛ پیرامون نقاط قوت و ضعف؛ ویژگیهای ساختاری و مباحث فنی اثر مباحثی را بیان داشتند.
کتاب بینشان، سرگذشت یکی از آزادگان سرافراز لرستانی «امامعلی کونانی»؛ را روایت می کند؛ که دوران جوانی خود را به صورت گمنام در زندانهای مخوف عراق سپری کرده وزندگیاش، به نوعی با زندگی یک شهید گمنام گره خورده است. ولی آنچه در این بین مهم است، روحیه ایثار، فداکاری، مقاومت و از خودگذشتگی است که در زندگی همه اهالی جبهه و جنگ، به وضوح مشخص است.
کتاب بی نشان توسط فرحزاد جهانگیری و مصاحبه و پژوهش نسرین دالوند در 232 صفحه رقعی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.
در آغاز این کتاب می خوانیم
"با صدای اذان چشم هایم را باز کردم و تند سرجایم نشستم .
یک لحظه احساس کردم در مکانی ناآشنا هستم. چند بار پلک هایم را به هم زدم تا خواب از سرم پرید و هوشیار شدم . اطرافم را با دقت نگاه کردم. نه اینجا اتاق خودم در طبقه بالای خانه پدری بود. این احساس که در جای غریبی هستم در این چند شب همراهم بود. بلند شدم و به داخل حیاط رفتم . کنار حوض آب نشستم و دستم را داخل آب کردم. خنک بود با حرکت دستم امواجی را روی آب به وجود آوردم همین طور که دستم درون حوض بود یاد دو سال گذشته ام افتادم که حسرت گرفتن یک وضوی درست و حسابی به دلم مانده بود..."
در بخش دیگری از کتاب " وقتی رسیدیم بغداد گفتند شما را برای ثبت نام به استخبارات می بریم که اسامی شما را از رادیو اعلام کنند تا خانواده هایتان متوجه شوند که شما اسیر شدید.ولی بعدها متوجه شدیم که این ترفند عراقی ها بوده برای شناسایی کسانی که فرمانده، پاسدار، یا روحانی بودند؛ و گرنه هیچ وقت اسامی ما از رادیو اعلام نشده و حتی جایی ثبت نشده بود که تا آخر اسارت ما به صورت مفقود در عراق بودیم"